در این سرمای جانسوز
شعله ای نیست
تن پوشی حقیر دیگر بر تنت
و شانه های بی گناهت نیست
نیست دیگر بارانی نیست
چتر مهربانی را به یغما برده اند
دیگر کسی از دلت
حتی از چشمانت خبر ندارد