پدر در گهواره فرزند خویش زر یافت
و هربار بیشتر
که میخوراندندش از زمین
او بیشتر زر داد پدر را
از مدفوع خویش
زبانهای مردم را در گوشهایشان فرو کرده بودند
دیگر کسی طالب سخنی نبود
و این پدر بود
و آن سرزمین که زر یافت
واعظی بر سر کوه زیتون
از کنار ساحل صور و صیدون
مردم را به سوی خویش می خواند
و من او را یافتم آنجا که معجزه می کرد
و مدفوع شان را به نوبت زر می کرد