توهمات ابدی

به کاریکاتورها فقط نخندید!

توهمات ابدی

به کاریکاتورها فقط نخندید!

معجزه طلایی

پدر در گهواره فرزند خویش زر یافت

و هربار بیشتر

که میخوراندندش از زمین

او بیشتر زر داد پدر را 

از مدفوع خویش


زبانهای مردم را در گوشهایشان فرو کرده بودند

دیگر کسی طالب سخنی نبود

و این پدر بود

و آن سرزمین که زر یافت


واعظی بر سر کوه زیتون

از کنار ساحل صور و صیدون

مردم را به سوی خویش می خواند

و من او را یافتم آنجا که معجزه می کرد

و مدفوع شان را به نوبت  زر می کرد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.