توهمات ابدی

به کاریکاتورها فقط نخندید!

توهمات ابدی

به کاریکاتورها فقط نخندید!

پنج روز گذشت

پنج روز گذشت

پنج روز جرقه ای بود
تا به امروز که دلتنگ تو ام
آنگاه که زنگ چون ناقوس نواخت
تازه من دریافتم
که از آن روز پنج روز گذشت
و چه اندازه که امروز
دلتنگ تو ام
من به اندازه این آبی بی حد و نهایت
و به اندازه حرفهای همه ی فاصله ها
قد تنهایی این قاصدکان دلتنگم
هر طرف می نگرم
از افق تا به افق
از کران تا بیکران
خبر از حجم زمان نیست که نیست
دل من بی خبر از وقت و زمان است امروز
روز دلدادگی چون داغ به رویش مانده ست
پنج روز از حک شدن نام و نشانت بگذشت
و چه اندازه که امروز
دلتنگ تو ام
مه رویت به کمان ابرویت گشت بدل
و بدینسان بود کاین پنج گذشت
یک نفر در میزند
خوابم آشفته شد از آمدنت


کیارش خوشباش

7 دسامبر 2014