-
افغانستان
پنجشنبه 11 خرداد 1396 05:10
نوک پرگار بر گرد زمین سخت بر دشت های وسیع و کوه های رفیع از ابریشم تاریخ به یادگار برجای مانده تیغ سنگ ها به تیغ پاره پاره گشتند پاره سنگ ها بر قعر ارغنداب اینجا نه دیگر نوری هست نه دیگر لاله ای می روید به لشگرگاه اینجا جنازه های آهوانی است تنها سیاه و سفید و بیجان مردارشان به تیغ دندان های کفتارهای راه راه قرمز و آبی...
-
دیگر فرصتی نیست
یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 04:55
در این سرمای جانسوز شعله ای نیست تن پوشی حقیر دیگر بر تنت و شانه های بی گناهت نیست نیست دیگر بارانی نیست چتر مهربانی را به یغما برده اند دیگر کسی از دلت حتی از چشمانت خبر ندارد
-
جدال عقاب و طوطی
دوشنبه 21 فروردین 1396 08:47
با جمعی از دوستانی که تقریبا هیچکدام را نمی شناسم وارد یک خانه ی بسیار قدیمی با درهای چوبی و پوسیده می شویم. نمی دانم تو هستی همراهم یا کسی دیگر است. اما یک همراه هم در این مهمانی با من است. صاحبخانه حسین است یا شاید هم محمد. از در که وارد می شویم یک ایوان بزرگ است که زیر یک سقف بزرگ قرار دارد. تقریبا همه ی خانه همین...
-
گناه قناری
شنبه 5 فروردین 1396 03:59
در مغازه ی قناری فروشی و در میان هیاهوی قناری ها، دو مرد قد کوتاه درباره ی توانایی تکثیر قناری ها صحبت می کردند. مرد جوان که صاحب مغازه بود به مرد مسن تر که می خواست یک قناری نر و چند ماده برای تکثیر بخرد اطلاعاتی در اینباره می داد: - این ماده ها هنوز آماده نشدن برای جفت گیری برای همین بهترین وقت برای خرید ماده الانه....
-
تقویم کذاب
دوشنبه 30 اسفند 1395 11:06
اصلا نمی دانم چه ساعتی قرار است سال جدید شروع شود! چندبار خواستم یک جستجوی کوچک درباره اش بکنم. اما ترجیح دادم ندانم. به هرحال هم خانه هایم می دانند و از صبح دارند خودشان را آماده می کنند! یکی چند دست لباس مختلف عوض کرد و آمد جلوی آینه ی قدی اتاق من و خودش را برانداز کرد! حالا چند دقیقه، اصلا چند ساعت یا اصلا چند سال...
-
خاطرات مادران سودازده من
جمعه 20 اسفند 1395 04:20
نقد نمایش «نام تمام مادران....» ساخته محمد رحمانیان این نمایش نیز به مانند آثار دیگر این سالهای رحمانیان به شکل آیتم های مرتبط با یکدیگر ساخته شده است. فضایی شلوغ با دیالوگ های پینگ پونگی که به سرعت رد و بدل می شود و ضد و خورد دیالوگی میان کاراکترها و نهایتا توپ ماجرا که می افتد در زمین یکی از بازیگران و مونولوگ این...
-
سکوت دربرابر تاریکی: «پرده برداری از علل متعدد شکست سکوت» یا «چرا نمی توانیم سکوت را حکمفرما کنیم؟!»
سهشنبه 17 اسفند 1395 01:38
شبی تاریک سر بر بالش گذاشتم و چشم هایم را بستم که بخوابم. وقتیکه چشمهایم بسته است راحتتر به امور جهان فکر می کنم. سایه های خیال به سادگی از جلوی چشمهایم سر می خورند، می لغزند و در تاریکی چرخ می زنند. شب تاریکی است. آسمان ابری است و همه جا تاریک است. حتی اگر نور هم باشد چشمان من بسته است.چشم های بسته و رقاصه های خیال...
-
طوطی با دست ها
دوشنبه 16 اسفند 1395 06:52
در خانه ی قدیمی پدربزرگ مادری ام هستم. شب است و هوای بیرون تاریک و سالن بزرگ خانه با تنها نور لامپ زرد یک آباژور روشن شده است. در کنار مادرم هستم. جای خود را روی زمین کنار هم انداخته ایم. تازه از سفر برگشته ام و برایم همه چیز جدید و هیجان انگیز است. خوشحال هستم. در کنار مادرم روی تشک خود دراز می کشم و اندکی پتو را تا...
-
درباره سخنان آذرنگ در برنامه هفت
شنبه 14 اسفند 1395 19:47
حالا اگر ما هم توهم توطئه داشته باشیم الان باید بگوییم این کار را هفت کرده که چهره خودش را میانه رو نشان دهد! این هفته چه اتفاقی افتاده که فراستی نیامده خدا می داند! و تریبون به دست مخالف او افتاده و او هم به همان شیوه ی خود فراستی، فراستی را نقد نکرده و تخریب کرده!! بنده هنوز هم معتقدم با تخریبچی باید مثل خودش رفتار...
-
مقام والا!
سهشنبه 3 اسفند 1395 19:56
-
شهوت رادیواکتیو: نقد فیلم شمعون صحرا ساخته لوئیس بونوئل
جمعه 22 بهمن 1395 15:17
شمعون قدیسی به نمایندگی از مذهب موضوع فیلم «شمعون صحرا» درباره مردی به نام شمعون است که برای ترک دنیا و وسوسه های آن بالای ستون زندگی میکند. بونوئل نیز مانند هر هنرمند دیگری در دسته بندی های کلیشهای ذهن مخاطبین جای گرفته است و خارج از چارچوبی از پیش تعیین شده به آثارش نگریسته نشده است. اکثر مطالبی که درباره سینمای...
-
به کاریکاتورها فقط نخندید!
پنجشنبه 21 بهمن 1395 16:07
دکهی سیگارفروشی قدیمی در کنار یک پیادهروی شلوغ قرار دارد. صاحب دکهی سیگارفروشی در حال جابجا کردن بستههای روزنامه است. روزنامههای امروز که میآیند روزنامههای دیروز را باطل میکنند و به همین ترتیب اخبار دیروز باطل شده و اخبار جدید جای آن را میگیرد. سیگارفروش روزنامههای جدید را جلوی دکه در پیادهرو پهن میکند و...
-
خانه های قدیمی
شنبه 16 بهمن 1395 16:51
طبق معمول با پدرم در حال مشاجره هستم. تازه از زندان آزاد شده و به خانه برگشته است. در تنها اتاق آپارتمان پدربزرگ مادری ام هستیم. اتاق روشن است و هیچ وسیله ای داخل آن نیست. درباره ازدواج خواهرم حرف می زند؛ میگوید خواهرم دیگر باید از این خانه برود. خواستگار خواهرم پسرعمویم هست. در تنها اتاق آپارتمان پدربزرگ مادری ام با...
-
کوچه های تاریک و تنگ
دوشنبه 4 بهمن 1395 14:30
در کوچهپسکوچههای تاریک و تنگ به همراه مادرم راه میرویم. پدرم از پشت سر با ما میآید. کوچهها مانند کوچههای محلههای کوهپایهای هستند. انگار که درحال بازگشت از قله کوه هستیم. کوچهها شیب زیاد دارد و جمعیت زیادی همراه ما به همان سمتی میروند که ما میرویم. به نظر میرسد از حادثهای در حال فرار هستیم. فضا تاریک است...
-
آرزو
چهارشنبه 1 دی 1395 11:37
می توانم بنویسم ای کاش می توانستم بنویسم می توانم بگویم ای کاش می گذاشتی بگویم
-
شب یلدا
سهشنبه 30 آذر 1395 22:38
تقویم هم یکی دیگر از چیزهایی است که جامعه به ما تحمیل کرده. پیش ازینکه به دنیا بیاییم علاوه بر اینکه دین و ملیت و طبقه اجتماعی ما معلوم است تقویم ما هم معلوم است. از همان زمان برای ما تعیین شده که باید در چه روزهایی چه کار کنیم! درست مانند ماشین!
-
سرگذشت «خشکسالی و دروغ»
دوشنبه 8 آذر 1395 22:07
«خشکسالی و دروغ» با کمترین کیفیت ممکن از مدیوم تئاتر به سینما تبدیل شد. آیا این میتواند پایانی بر تکرار مکرر این اثر باشد؟ بازگردیم به حال و هوای شهریور 88. در حوالی تقاطع خیابان های انقلاب و ولیعصر هستید. در محله هایی که چند میلیون نفر تا همین دو ماه پیش در خیابان ها به نتایج انتخابات اعتراض می کردند. محله هایی نزدیک...
-
درخت خیالی
دوشنبه 8 آذر 1395 20:13
یک درخت درگذشته گم شده در لابلای خاطرات کودکی جایش خالی است
-
در سوگ عباس کیارستمی
سهشنبه 15 تیر 1395 00:33
باد وزید دفتر مشق شب را ورقی زد برگهای درختان زیتون را تکانی داد و گیلاسهای خوش طعم را به زمین ریخت باد وزید و او را با خود برد پرافتخارترین و شناخته شده ترین فیلمساز ایرانی بود. کشورش را دوست داشت. در مصاحبه ای گفته بود: «در تمام فیلمها خواستهام این است که تصویری مهربانتر و صمیمی تر از انسانیت و کشورم را به نمایش...
-
نقد فیلم "امکان مینا"
یکشنبه 18 بهمن 1394 16:57
فیلم "امکان مینا" به صورت مشخص در ژانر جاسوسی طبقه بندی میشود و میتوان عنوان "درام جاسوسی" را نیز به آن اطلاق کرد. فیلم ماجرای زن و شوهری را در روزهای موشک باران تهران روایت میکند. شوهر به نام مهران خبرنگار یک روزنامه است و به کارش متعهد است. زن به نام مینا جاسوس سازمان مجاهدین خلق است. مینا خبرها...
-
نقد فیلم "اژدها وارد میشود"
پنجشنبه 15 بهمن 1394 08:17
امتیاز: 10/10 اژدها وارد میشود" دارای فرم روایی خاصی است. فیلم با یک قصه افسانه گونه آغاز میشود و ناگهان در سکانس بعدی فرمی شبیه به فیلمهای مستند پیدا میکند و ادعای واقعی بودن دارد. فیلم در کلیت خود سعی دارد مخاطب را بین واقعیت و افسانه نگه دارد. ازین منظر میتوان این اثر را یک "شبه مستند" نامید. فیلم را...
-
بدرقه
سهشنبه 20 مرداد 1394 16:23
در حیاط مدرسه دویدن ممنوع است هوای درخت هوای یک جاده بی انتها کرده ام جاده ای که در آن دویدن ممنوع نیست دوستت داشتم با تو دوان با تو هراسان بودم نمیخواهم ببینمت
-
ماجراهای نصفه نیمه - 1
شنبه 26 اردیبهشت 1394 19:21
در باغچه خانه آقا یوسف زشت ترین گل دنیا میرویید. این گل پشمالو نام داشت و این اسم را آقا یوسف برای این گل انتخاب کرده بود. فرق این گل با تمام گلهای دنیا در این بود که این گل مو داشت و ریش و سبیل در میاورد. روزهای اولی که آقا یوسف دید چنین گل عجیبی در باغچه خونه اش رشد میکنه دست به قیچی شد و به حیاط خانه رفت. موقعی که...
-
مرگ کریمخان، آنهم در قالب یک پل، آنهم در مرکز جغرافیای شهر تهران!
دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 23:45
(کامیار): به سمت میدان ولیعصر، از روی پل کریمخان که میام بالا اول از همه چشمم میوفته به نقاشی دیواری و نوشته ی زیرش. پل پر از چاله چوله است. تازه خرج یک هفته زندگی خودم و سارا رو دادم پای جلوبندی ماشین. به فکر فرو میرم. برمیگردم به چند سال پیش، اون زمانیکه تازه میخواستم با سارا ازدواج کنم. درآمدم برای یک نفر خیلی خوب...
-
عزاداری برای مرگ کامران در ایستگاه متروی علم و صنعت
پنجشنبه 3 اردیبهشت 1394 11:05
(پرده اول: داخل ایستگاه متروی علم و صنعت - کامران و مهیار در حال خارج شدن از مترو و بالا رفتن از پله ها هستند) (کامران): دنیا بر اساس احتمالات میچرخه. اول یک تصادف رخ میده و بعد پدیده های علی پشت سر هم اتفاق میوفتند. (مهیار): درست مثل یک سری دومینو. اولین دومینو با یک اتفاق میوفته اما تمام دومینوهای بعدی بر اساس روابط...
-
هنر نزد ایرانیان است و بس
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 04:36
(گوینده و مجری رادیو): شنوندگان عزیز در این لحظه در خدمت شما هستیم همراه با یکی از هنرمندان قدیمی و بزرگ کشورمون که متاسفانه هیچ وقت اونطور که باید ازشون قدردانی نشد. آقای محسن جوادی اصل نویسنده، کارگردان، نقاش،موسیقیدان بزرگ...با ما همراه باشید. (صدای پخش موسیقی) (مجری): امروز در خدمتتون هستیم با هنرمند بزرگ آقای...
-
آن داستان قدیمی درباره آن سیب که توسط آن زن چیده شد
دوشنبه 24 فروردین 1394 19:46
نوشته کیارش خوشباش 8 مارس 2014 روز جهانی زن یکی از آرزوهایم در زندگی این بود که بتوانم روزی زیر سایه درختی بنشینم و درحالیکه سیبی در دستم است و به تنه درختی تکیه داده ام به خاطرات گذشته ام فکر کنم. اما همیشه یا درخت نبوده یا اگر درختی بوده سیبی نیوده یا اگر هردوی آنها هم بودند خاطره ای نبوده. اکنون بعد از سالها به...
-
یادداشتی بر فیلم "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" یا " دیوانه از قفس پرید"
دوشنبه 24 فروردین 1394 19:33
یکی از فیلمهایی که خیلی عاشقشم و هر جا و هر چقدر هم ببینم ازش خسته نمیشم "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" یا همون "دیوانه از قفس پرید" هست. این یادداشت شامل مسائلی است که من چندین ساله در ذهن خودم راجع به این فیلم ساختم و دید من به این فیلم کاملا سمبولیک هست.اون آسایشگاه روانی نمونه یک جامعه است....
-
چنین گفت زرتشت
دوشنبه 24 فروردین 1394 19:12
می بینم که از این ریزه مگس های زهرآگین به ستوه آمده ای، می بینم که وجودت زخمی و خون آلود شده است؛ ولیکن سربلندتر از آن هستی که خشمگین شوی. آن ها معصومانه خون تو را میخواهند، جان بی رمغشان خون می طلبد، - و معصومانه نیش میزنند. و تو که به کنه همه چیز توجه داری، حتی از زخم های ناچیز هم تا ژرفنای وجودت رنج می بری؛ و پیش...
-
بیا
دوشنبه 24 فروردین 1394 17:24
هوا سرد شد و برگها ریختند عطر میوه ها را باد با خود برد در فصل بافتنی آغوشم را ژاکتی بر اندامت و شعرهایم را شال و کلاهت بافته ام اما هنوز عشق بافتن موهایت گرمابخش خانه است نیمه شب از خواب پریدم و کابوسی یادآور جای خالی تنهایی در من بود شب خیابان نیز چو من جای خالی صدای پای عابری را میجویید که شبانه منتظر یک حادثه تلخ...